فاتح احمدپناه؛ عباس خائفی؛ بهزاد برکت
چکیده
یکی از چالشهای پیش روی مترجمان رمان، بازآفرینی نشانههای گویش در گفتار شخصیتهاست. گفتار آمیخته به گویش، اطلاعات مهمی راجع به هویت، پیشینۀ فرهنگی و جایگاه اجتماعی شخصیتها فراهم میآورد و از این رو، بیتوجهی مترجم در انتقال آن، خوانندۀ متن مقصد را از درک صحیح چارچوب گفتمانی متن اصلی محروم میسازد. بهطور کلی، بازآفرینی گویشآمیختگی ...
بیشتر
یکی از چالشهای پیش روی مترجمان رمان، بازآفرینی نشانههای گویش در گفتار شخصیتهاست. گفتار آمیخته به گویش، اطلاعات مهمی راجع به هویت، پیشینۀ فرهنگی و جایگاه اجتماعی شخصیتها فراهم میآورد و از این رو، بیتوجهی مترجم در انتقال آن، خوانندۀ متن مقصد را از درک صحیح چارچوب گفتمانی متن اصلی محروم میسازد. بهطور کلی، بازآفرینی گویشآمیختگی گفتار شخصیتها به کمک دو راهکار استاندارد/سادهسازی و جبران انجام میگیرد. استفاده از راهکار جبران، منجر به بازتولید بخشی از گفتار گویشآمیخته میشود، در حالی که استفاده از راهکار استاندارد/سادهسازی، در بیشتر موارد، گونۀ گویشی را به گونۀ نوشتاری تقلیل میدهد. مقالۀ حاضر به تبیین کارکرد راهکارهای مذکور، در انتقال نشانههای گویش انگلیسیِ ایرلندی در دو ترجمۀ رمان چهرۀ مرد هنرمند در جوانی میپردازد. طبق نتایج بهدست آمده از این پژوهش، در سطح واژگانی، مترجمان از هر دو راهکار برای انتقال گفتار گویشآمیخته بهره گرفتهاند، با این تفاوت که مترجم دوم (منوچهر بدیعی) در مقایسه با مترجم اول(پرویز داریوش) از راهکارهای جبرانی متنوعتری جهت انتقال نشانههای گویشآمیختگی استفاده کرده است. در سطح دستور زبان، هر دو مترجم، در اغلب موارد بر راهکار استاندارد/سادهسازی متمرکز شدهاند و از انتقال ویژگیهای دستوری انگلیسیِ ایرلندی چشمپوشی کردهاند.